19 آذر 1388 / 22 ذی الحجة 1430 / 10 دسامبر 2009

در جريان جنگ جهاني دوم، هنگامي كه منشور ملل متحد در دست تدوين بود، احترام به حقوق بشر و آزادي‏هاي سياسي مورد توجه نمايندگان كشورهاي مختلف جهان واقع شد. پس از جنگ، سازمان ملل تصميم گرفت كه اين حقوق و آزادي را به وسيله يك سند بين‏المللي تثبيت كند تا براي همه ملت‏ها قابل اجرا باشد. بنابراين، كميسيون حقوق بشر سازمان ملل، لايحه حقوق بشر را تدوين و به مجمع عمومي تقديم كرد. اين لايحه در 19 آذر 1327 برابر با 10 دسامبر 1948 به تصويب رسيد و اين روز به عنوان روز جهاني حقوق بشر نام‏گذاري شد.
همزمان با تاسوعاي حسيني سال 1357 ش، مردم مسلمان و انقلابي ايران با حضور گسترده خود، مراسم عزاداري سالار شهيدان، حضرت اباعبداللَّه الحسين(علیه السّلام) و ديگر شهداي كربلا را به تظاهراتي بزرگ و تاريخي بر ضد رژيم فاسد و استبدادي شاه، تبديل كردند. در تهران، حدود چهارميليون نفر از مردان، زنان و كودكان، در راهپيمايي تاريخي اين روز شركت كرده و ضمن عزاداري، با سردادن شعارهايي بر ضد رژيم شاه، نفرت و انزجار خود را از اين رژيم اعلام كردند. همزمان با تهران، اين راهپيمايي در شهرستان‏ها نيز صورت گرفت. اين اقدام، پايه‏هاي حكومت پوشالي و وابسته رژيم شاه به بيگانگان را بيش از پيش متزلزل و سقوط آن را قطعي كرد.
در بحبوحه انقلاب اسلامي و در حالي كه نهضت اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني(رحمت الله علیه) رژيم پهلوي را در كام خود فرو مي‏برد، اربابان آمريكايي شاه درصدد بودند تا به هر نحو ممكن، از سقوط محمدرضا پهلوي، اين مهره مطيع خود جلوگيري كنند. از اين رو، در نوزدهم آذر 1357ش، وزارت امور خارجه ايالات متحده آمريكا كه مشغول بررسي تشكيل شوراي سلطنت در ايران بود، با ارسال تلگرافي به سفارت آمريكا در تهران با نمايندگان خود در ايران درباره اين موضوع مشورت كرد. اين كار از يك سو نشان دهنده نااميدي مقامات دولت آمريكا از باقي ماندن شاه در رأس قدرت و از سوي ديگر، دخالت آشكار و ظالمانه آمريكاييان در امور داخلي ايران بود. دولت آمريكا، همه توان خود را به كار گرفته بود تا به هر صورت ممكن، پايگاه سياسي و نظامي خود را در ايران حفظ كند اما امواج توفنده انقلاب، آنان را از رسيدن به اين هدف شوم باز داشت و اين شورا پس از آن كه در 23 دي 57 كار خود را آغاز كرد، پس از يك هفته با ناكامي، منحل شد.
انتخابات نخستين دوره مجلس خبرگان رهبري كه بر اساس اصل 107 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، مهم‏ترين وظيفه آن تعيين رهبر نظام اسلامي است در شرايطي صورت گرفت كه كشور در حال نبردي نابرابر با حكومت عراق و دنياي استكبار بود. با اين حال، اين انتخابات با شركت مردم شجاع و مقاوم ايران در 19 آذر 1361 برگزار گرديد و نزديك به هجده ميليون نفر در اين انتخابات شركت نمودند. در اين دوره 75 نفر از نمايندگان مجلس خبرگان رهبري تعيين شدند. در نهايت اولين مجلس خبرگان رهبري كه در واقع دومين مجلس خبرگان جامعه اسلامي بود در تيرماه 1362 با پيام امام خميني(رحمت الله علیه) ، افتتاح شد. با رحلت امام خميني(رحمت الله علیه) بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، مجلس خبرگان رهبري، حضرت آيت‏اللَّه خامنه‏اي را به رهبري نظام اسلامي برگزيد و اين وظيفه را به نحو احسن به انجام رساند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، گروهك‏هاي مختلف، دانشگاه‏ها و مدارس كشور را عرصه تاخت و تاز خود ساخته و روند تحصيل و تدريس را مختل كرده بودند. بسياري از استادان منحرف، به كار مشغول بودند و هيچ تغيير بنيادي در برنامه و شيوه تدريس و تربيت و اهداف آنها رخ نداده بود. در نتيجه، دانشگاه‏هاي سراسر كشور براي مدتي تعطيل شد. پس از تعطيلي دانشگاه‏ها، به منظور ساماندهي به امور فرهنگي مدارس و دانشگاه‏ها، به فرمان امام خميني(رحمت الله علیه) ، اولين تركيب شوراي انقلاب فرهنگي تحت عنوان ستاد انقلاب فرهنگي شكل گرفت. با تشكيل اين ستاد، علي رغم كارشكني‏هاي برخي اشخاص و گروه‏هاي سياسي، حضرت امام در سال 1360، از ستاد خواستند كه در باز شدن دانشگاه‏ها تسريع نمايد. با بازگشايي دانشگاه‏ها، ضرورت توسعه و تعميق كار اين ستاد ايجاب كرد كه در نوزدهم آذر 1364، امام، رؤساي سه قوه و تعداد ديگري از انديشمندان فرهنگي كشور را به اعضاي آن بيفزايند. گسترش و نفوذ فرهنگ اسلامي در شئون جامعه، تزكيه محيطهاي علمي و فرهنگي از افكار مادي، تحول دانشگاه‏ها و مدارس و مراكز فرهنگي و هنري بر اساس فرهنگ صحيح اسلامي، حفظ و احياء و معرفي آثار و مآثر اسلامي و ملي از جمله اهداف اين شورا و نيز تدوين اصول سياست فرهنگي نظام جمهوي اسلامي و تعيين اهداف و جهت‏گيري برنامه‏هاي فرهنگي، آموزشي و علمي، تعيين مراجع براي طرح و تدوين برنامه‏هاي فرهنگي و علمي، تدوين ضوابط براي گزينش استادان و معلمان دانشگاه‏ها و نظارت بر امور كتاب‏هاي درسي و... از جمله وظايف شوراي عالي انقلاب فرهنگي مي‏باشند.
«خواجه عبدالله انصاري»عالم و حكيم بزرگ اين مرزو بوم و مشهوربه پيرهرات به ديارباقي شتافت. او درهرات ازپدر و مادرصالح و فاضل متولد شد. اين حكيم و شاعرنامي علوم عقلي و نقلي چون حديث رجال و تفسيررا تاحد استادي فراگرفت. او بارها به نيشابوركه درآن ايام مركزعلم و مهد ادب بود سفركرد و بابزرگان آن ديارملاقات كرد. خواجه عبدالله انصاري چندين باربه زيارت خانه خدا مشرف شد و دريكي ازاين سفرها بود كه با ابوالحسن خَرَقاني ديداركرد. حاصل عمر80 ساله وي آثارگرانبهايي است چون«تفسيركَشفُ الاَسرار و عُدَّةُ الابرار، مناجات نامه، اَلاَربَعين، ذَمُّ الكَلام و اِسنادُ الموجودات اِلي الخالِق». خواجه عبدالله انصاري درسرودن شعرقريحه‏اي درخورتوجه داشت و ازاو ديوان شعري بجاي مانده است. آثارمنثوراين حكيم فرزانه نيزسبك خاصي دارد كه به نثرمُسجَّع مشهوراست.
دومين دوره جنگهاي ايران و روسيه تزاري آغازشد. ازجمله علل وقوع اين جنگها تجاوزات مداوم ارتش روسيه به مرزهاي ايران و تحريكات رقيبان عباس ميرزا وليعهد فتحعلي شاه قاجاربود. اين جنگها با وجود فداكاري سپاه ايران به علت نبود فرماندهي مناسب با شكست اردوي ايران ازسپاه روس و انعقاد عهدنامه ننگين ازشمال ايران ازدست رفت و ايران دراين دوره ازجنگها بويژه به سبب بي كفايتي زمامداران وقت با امضاي قرارداد تركمانچاي خسارات جبران ناپذيري متحمل شد.
ميثم تمار ابتدا غلام بود و توسط حضرت علي(علیه السّلام) خريداري و آزاد شد. امام او را بسيار دوست داشت و احترام زيادي برايش قائل بود و ميثم نيز متقابلاً علاقه‏ي شديدي به حضرت داشت. ميثم را به خاطر آن كه خرما فروش بود، تمّار گويند. امام علي(علیه السّلام) سال‏ها قبل از شهادت ميثم، او را از چگونگي شهادتش آگاه كرده بود. او قبل از شهادت به همگان گفته بود كه مولايش امام علي(علیه السّلام) طرز شهادت او را به وي گفته است. حكام جور قصد داشتند به نحوي غير از آن چه كه امام فرموده بود، ميثم را به شهادت برسانند ولي سرانجام طبق پيش‏بيني امام(علیه السّلام) زبان گوياي او را بريدند و اين دوستدار آل علي(علیه السّلام) به جرم حمايت آشكار از اهل بيت رسول اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و دوستي با آن‏ها، توسط عبيداللَّه ابن زياد، حاكم كوفه به طرزي فجيع به شهادت رسيد.
از آنجايى كه در عهدنامه‏ي گلستان كه پس از جنگ اول ايران و روس، به امضا رسيد، مرز بين ايران و روسيه، به درستي معين نشده بود، باعث ايجاد مشكلاتي گرديد. در مناطقي، هر دو دولت ادعاي مالكيت داشتند، همچنين مردم مسلمان قفقاز و طالش، كه از تصرف اراضي ايران به دست روس‏ها سخت ناراضي بودند و نيز علماي دين كه كفّار را مسلّط بر مسلمانان مي‏ديدند، همواره فتحعلي شاه را به باز پس‏گيري آن اراضي، تشويق و تشجيع مي‏كردند. اين موارد و نيز عدم همكاري دولت روسيه با ايران، موجبات شروع دوره‏ي دوم جنگ‏هاي ايران و روسيه را پديد آورد كه سرانجام به شكست ايران و انعقاد پيمان تركمانچاي انجاميد.
آيت‏اللَّه شيخ مجتبي قزويني در جواني به نجف اشرف، مشرف شده و در آن جا از محضر ميرزا محمدتقي شيرازي، سيدمحمد كاظم يزدي و ميرزاي ناييني بهره برد. وي در درس محقق ناييني، با آيت‏اللَّه العظمي خويى هم بحث بود. ايشان سپس به قزوين آمد و به محضر سيدموسي زرآبادي رسيد و پس از تشرف به مشهد مقدس از آقابزرگ حكيم و ميرزاي اصفهاني بهره‏ها برد. آيت‏اللَّه قزويني چهل سال از عمرش را به تدريس و تربيت طلاب و افاضل گذراند و با نقد علمي مباني فلسفه و عرفان و تحرير خالص حقايق قرآن، اركان "مكتب تفكيك" را استوار ساخت. در علوم غريبه و اسرار، استادي مسلم بود و در قدرت روحي كم‏نظير و نايل به مرحله‏ي تشرف بود. در تكاليف اجتماعي، مقدم بر ديگران و از نظر اخلاقي، متواضع و دايم التعقل و الذكر بود و به جوع عادت داشت. كتاب‏هاي "روشنگر" و "بيان الفِرَق در 5 جلد" از آثار اين عالم رباني مي‏باشند.
خانم اميلي ديكِنْسون، بانوي شاعر امريكايى در دهم دسامبر 1830م در ايالت ماساچوست امريكا به دنيا آمد. اميلي در ابتدا در زادگاهش و سپس در يك كالج به تحصيل پرداخت اما به سبب آنكه عميقاً از تعليم و تربيتي چنان خشك و خشونت‏آميز رنج مي‏برد، دنباله تحصيل را رها كرد و در خانه به وسيله معلم خصوصي و مطالعات شخصي بر وسعت معلومات خود افزود. ديكنسون در اواسط عمر به دنبال آشنايى با برخي نويسندگان معروف امريكا، به ادبيات علاقه‏مند شد و با الهام از آثار آنان، اشعار فراواني سرود. سال‏هاي پاياني عمر اميلي ديكنسون به انزوا و گوشه‏گيري در زادگاهش گذشت و او بيشتر وقتش را به پرورش گل و سرودن شعر مصروف داشت. از وي نزديك به دو هزار قطعه منظوم بر جاي مانده كه تنها سه منظومه از آن‏ها در زمان حياتش انتشار يافت. پس از مرگ، اشعار او به صورت يادداشت‏هاي پراكنده و گاه با خط ناخوانا در گوشه و كنار اتاقش پيدا شد كه شش سال پس از مرگش در ديواني انتشاريافت و پيروزي عظيمي در ادبيات امريكا به دست آورد. هم‏چنين چاپ كامل اشعار ديكنسون 38 سال پس از مرگ وي در سال 1924م اتفاق افتاد. به طور كلي، نمي‏توان اشعار ديكنسون را به عصري معيّن، منسوب كرد. اشعار وي از رنج درون و شكنجه پنهاني او حكايت دارد كه همه در قطعه‏هاي كوتاه و موجز چون رباعي و با وزني خاص و قالبي ساده گنجانده شده و از قدرت عجيب در تصوير و ترسيم و از نفوذ فراوان و از سبكي پاكيزه و اعجاب‏آور برخوردار است. بي‏آنكه بتوان اميلي ديكنسون را با شاعري معين سنجيد، مي‏توان او را در شمار چند تن بانوي شاعر بزرگ جهان به شمار آورد كه شهرتش پس از مرگ، روزافزون شد واشعارش در نسل بعد، نفوذ بسيار يافت. خانم اميلي ديكنسون، سرانجام در پانزدهم مه 1886م در 56 سالگي درگذشت.
پيِر لوئيس، اديب و نويسنده فرانسوي در دهم دسامبر 1870م در بلژيك به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات متوسطه، براي ادامه تحصيل در رشته فلسفه به پاريس رفت و پس از آشنايى با ادباي آن شهر، مجله ادبي لاكونك را بنيان نهاد. لوئيس از همين زمان نخستين اشعارش را در اين مجله منتشر كرد كه مورد تحسين قرار گرفت. وي در سال‏هاي بعد آثار متعدد ديگري به نگارش درآورد كه با به نمايش درآمدن برخي از آنها، شهرت فراواني نصيب لوئيس نمود. پيِر لوئيس مدتي نيز به كارهاي تحقيق و تفسير متون پرداخت كه بعضي از آنها را منتشر كرد و بعضي را در نامه‏هايي براي دوستان فرستاد. وي در اشعار خود، درخشان‏ترين رنگ و جلاي نوشته‏هاي مكاتب زمان را جمع كرده و توجه به زيبايي و قالب را در درجه اول اهميت قرار داده است. پيِر لوئيس ده سال آخر عمر را در عُزلت گذراند و سرانجام در چهارم ژوئن 1925م، در 55 سالگي درگذشت.
لفرد نوبل، شيمي‏دان نامي سوئدي در 21 اكتبر سال 1833 در استكهلم سوئد متولد شد. وي تا ي تا 16 سالگي نزد معلم خصوصي درس خواند و با برخورداري از هوش سرشار خود، به پيشرفت‏هاي مهمي در علوم و فنون نائل گرديد. آلفرد هم‏چنين توانست زبان‏هاي روسي، انگليسي، فرانسوي و ايتاليايى را به خوبي فراگيرد و وارد عرصه تحقيقات در زمينه شيمي گردد. پشت‏كار مداوم آلفرد نوبل سبب شد تا در هفتم ماه مه 1878م، پس از سال‏ها تحقيق و مطالعه در زمينه علم شيمي، موفق به اختراع ماده نيرومند انفجاري ديناميت گردد. اما از اين ماده منفجره به جاي استفاده صلح‏آميز، به عنوان ابزار جنگي استفاده شد و نوبل را به فكر انداخت كه ديناميت بي‏خطر بسازد كه به راحتي منفجر نشود. آلفرد نوبل علاوه بر اختراع ديناميت، به 350 اختراع و اكتشاف ديگر نيز دست يافت و در 93 كشور، كارخانه و كارگاه توليدي داير نمود. نوبل كه اختراع خود را در دست دولت‏ها و نظاميان براي مقاصد ضد بشري مي‏ديد، بر آن شد تا با اختصاص ثروتش به كساني كه در زمينه پيش‏برد علم و گسترش صلح فعاليت مي‏كنند جايزه‏اي اهدا نمايد. از اين رو، يك سال قبل از مرگ، در سال 1895م با اشتياق فراواني كه به پيشرفت علم داشت، وصيت‏نامه مشهور خود را در اين مورد تنظيم كرد كه بر اساس آن، بنيادي تأسيس شده و به افراد برجسته در علوم فيزيك، شيمي، پزشكي و ادبيات و نيز تلاش‏گران عرصه صلح جوايزي اهدا كند. اين بنياد كه به نام او، بنياد نوبل خوانده مي‏شود هم اكنون نيز به اين كار ادامه مي‏دهد. هر چند در اين ميان، اين جوايز به ويژه جايزه صلح آن، جنبه سياسي پيدا كرده و وسيله‏اي براي تبليغ سياست‏هاي استكباري قدرت‏مندان غربي شده است. آلفرد نوبل سرانجام در دهم دسامبر 1896م در 63 سالگي درگذشت. (ر.ك: 29 ژوئن)
سرزمين كوبا واقع در امريكاي مركزي در 27 اكتبر 1492م توسط كريستُف كُلُمْبْ دريانورد معروف ايتاليايى كه در خدمت دربار اسپانيا بود، كشف شد و از همان زمان زير سلطه استعماري اسپانيا قرار گرفت. با اين حال، فعاليت‏هاي آزادي‏خواهي كوبا از قرن نوزدهم آغاز گرديد و در طول اين قرن ادامه يافت. اما علي رغم تمامي تلاش‏ها و حتي جنگ‏هاي چريكي، اسپانيا اين شورش‏ها را سركوب كرد و حاكميت استعماري خود را بر كوبا ادامه داد. در اين ميان، امريكا بارها تمايل خود مبني بر الحاق كوبا به خاك ايالات متحده را اعلام كرد و اين درخواست در سال‏هاي پاياني قرن نوزدهم، با توجه به اوج‏گيري مبارزات مردم كوبا عليه اسپانيا، به صورت جدي‏تري مطرح شد. اين در حالي بود كه اسپانيا نيز براي رها شدن از مشكلات پيش آمده، درصدد ارائه خودمختاري تدريجي به كوبا بود. البته اين تصميم، مورد نظر امريكا نبود چرا كه ايالات متحده به دنبال بهانه‏اي براي حذف اسپانيا و جاي‏گزيني خود در اين منطقه بود. در اين ميان و به دنبال درگيري كوتاه مدتي كه در فوريه 1898م بين امريكا و اسپانيا روي داد، چون اسپانيا توانايى جنگ با امريكا را نداشت به مذاكره روي آورد و از پاپ تقاضاي ميانجي‏گري نمود. مذاكرات دو كشور در نهايت به معاهده پاريس انجاميد كه در تاريخ دهم دسامبر 1898م به امضا رسيد و شرايط سخت و ناگواري را بر اسپانيا تحميل نمود كه واگذاري مناطق كوبا و اطراف آن به امريكا از آن جمله بود. در اين تاريخ، هرچند حاكميت استعماري 406 ساله اسپانيا بر كوبا خاتمه يافت، اما استعمار نوين، جاي‏گزين آن شد كه تا زمان انقلاب ضد ديكتاتوري در سال 1959م، به مدت 61 سال ادامه يافت. از آن زمان و با كوتاه شدن دست امريكا از كوبا، دشمني‏هاي ايالات متحده با كوبا همچنان ادامه دارد.
ماكْسْ پِلانْگ، فيزيك دان و رياضي‏دان بزرگ آلماني در 23 آوريل 1858م به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات دانشگاهي، به سمت استادي دانشگاه مونيخ دست يافت و به تحقيقات متعددي در زمينه انرژي پرداخت. تا سال 1899م، دانشمندان تصور مي‏كردند كه انرژي به طور اتصالي جريان دارد ولي ماكس پلانك در 14 دسامبر 1899م به جامعه فيزيك برلين اظهار داشت كه انرژي به صورت انفصالي است كه آن را دامنه انرژي يا كوآنتاي انرژي مي‏گويند. اين يافته علمي با اصول و قوانيني كه تا آن روز دانسته شده بود وفق نمي‏كرد و طبعاً مخالفاني براي پلانك به وجود آورد، ولي اين مخالفت‏ها بيش از 5 سال طول نكشيد زيرا تئوري انيشتين كه متكي بر توري كوآنتا بيان شد، ارزش واقعي و حقيقي تئوري پلانْكْ را معلوم نمود. ماكس پلانك به سبب ارائه نظريه كوآنتا، در سال 1918م جايزه نوبل فيزيك را دريافت كرد. پلانك كه از مخالفين سرسخت هيتلر، ديكتاتور توسعه طلب آلمان نيز به شمار مي‏رفت، تحقيقات جامع و ارزش‏مندي در زمينه ترموديناميك، فيزيك نظري، حرارت، تشعشع و نور انجام داد و آثاري در اين زمينه‏ها از او بر جاي مانده است. پس از جنگ جهاني دوم، دولت آلمان مي‏خواست به مناسبت نودمين سال تولد پلانك جشني برپا كند كه پلانك چند روز زودتر در دهم دسامبر 1947م درگذشت.
در جريان جنگ جهاني دوم، هنگامي كه منشور ملل متحد در دست تدوين بود، احترام به حقوق بشر و آزادي‏هاي سياسي مورد توجه نمايندگان كشورهاي مختلف جهان واقع شد. پس از چندي، سازمان ملل متحد تصميم گرفت كه اين حقوق، همه جا و براي همه ملت‏ها قابل اجرا باشد. در ادامه، كميسيون حقوق بشر در ژانويه سال 1947م شروع به كار كرد و پس از مدتي مطالعه و بررسي در قوانين اساسي كشورها و بحث و گفتگو در كميسيون‏هاي مختلف، نتيجه مطالعات خود را به صورت لايحه‏اي به مجمع عمومي تقديم كرد. مجمع مزبور در دهم دسامبر 1948م (19 آذر 1327ش) با 48 رأي مثبت و 8 رأي ممتنع، اعلاميه جهاني حقوق بشر را تصويب كرد و اين روز به عنوان روز جهاني حقوق بشر نام‏گذاري گرديد. اين اعلاميه، شامل يك مقدمه و سي ماده مي‏باشد و در ماده اول آن به برابري افراد بشر و حاكميت روح برادري در ميان آن‏ها اشاره شده است. علي رغم تصويب اعلاميه جهاني حقوق بشر، واقعيت در عمل به گونه‏اي ديگر شكل گرفت. نگاهي گذرا به روي‏دادهاي سياسي و نظامي جهان پس از پايان جنگ دوم جهاني، تصويري از وقايع اسفبار را نشان مي‏دهد كه دقيقاً بيانگر فاصله زياد ميان اهداف و عملكرد جامعه بين‏المللي در دفاع از حقوق بشر است. به علاوه بر خلاف تصور اوليه، شعارِ دفاع از حقوق بشر، عملاً به ابزاري در جهت اِعمال فشارهاي سياسي و اقتصاديِ دولت‏هاي غربي بر كشورهاي مستقل جهان براي پيشبرد منافع استعماري اين دولت‏ها، مبدّل شده است. هم اكنون بسياري از كشورهاي جهان، با توجه به اين واقعيت تلخ و هم‏چنين به دليل ناهم‏خواني برخي بندهاي اعلاميه حقوق بشر با اعتقادات، فرهنگ و رسوم آنان، خواستار تغيير در اين بندها و جلوگيري از استفاده ابزاري از اين اعلاميه هستند. به دنبال تصويب اعلاميه جهاني حقوق بشر در دهم دسامبر 1948م توسط مجمع عمومي سازمان ملل متحد و تأييد حقوق طبيعي و اجتماعي افراد بشر توسط اين سازمان بين‏المللي، روز دهم دسامبر (برابر با 19 آذر 1327ش) به عنوان روز جهاني حقوق بشر نام گذاري شده است.
سازمان ملل متحد پس از تأسيس در سال 1945م، تا چهار سال يعني تا 1949م مقرّ مشخصي نداشت. ابتدا قرار بود هم‏چون جامعه ملل، ژِنو به عنوان مقرر سازمان ملل باشد و جلسات آن، در آن شهر و يا به تناوب در پايتخت‏هاي هر يك از كشورهاي عضو تشكيل شود. در همين زمان، در دهم دسامبر 1945م كنگره امريكا به اتفاق آرا تصميم گرفت از سازمان ملل متحد دعوت كند كه مقرّ دائمي خود را در امريكا بنا سازد. مجمع عمومي سازمان ملل كه اولين جلسه رسمي خود را پس از تأسيس اين سازمان در فوريه 1946م در لندن برگزار كرده بود، در چهاردهم فوريه موافقت خود را براي انتقال تشكيلات سازمان ملل به امريكا اعلام نمود. سازمان ملل پس از اعلام موافقت خود با تأسيس مقر اين سازمان در امريكا، تصميم گرفت زميني به مساحت 180 كيلومتر مربع را از دولت امريكا خريداري كند. در نهايتْ اولين سنگ بناي تأسيس ساختمان 110 طبقه سازمان ملل هم‏زمان با روز ملل متحد، در 24 اكتبر 1949م، در يك محوطه وسيع، توسط هاري ترومن رئيس جمهور وقت امريكا و در حضور اعضاي مجمع عمومي بر زمين زده شد. به تدريج كه كار ساختماني اين بنا به پايان رسيد، مدارك و اسناد و دفاتر اداري و تشكيلات سازمان ملل از ژنو و لندن و پاريس و... به نيويورك انتقال يافت. پس از سه سال، عمليات احداث ساختمان سازمان ملل به پايان رسيد و در اكتبر 1952م اولين جلسه مجمع عمومي سازمان ملل متحد در محل ساختمان نوساز اين سازمان در نيويورك تشكيل شد. مصون ماندن امريكا از خسارات جنگ جهاني دوم، دارا بودن امنيت سياسي و نيز كمك‏هاي مالي فراوان امريكا براي خريد زمين و احداث ساختمان سازمان ملل از دلايل اصلي موافقت سازمان ملل براي انتقال ساختمان مركزي خود به نيويورك بود. كمك‏هاي مالي و تسهيلات اقتصادي امريكا براي ساخت مقر سازمان ملل به حدي بود كه به تعبيري بايد گفت امريكا تشكيلات ساختماني سازمان ملل را مجاني در اختيار اين سازمان قرار داد. ضمن اينكه اساساً طرح تأسيس سازمان ملل متحد در ابتدا از سوي فرانْكلين دِلانو روزْوِلْتْ، سي و دومين رئيس جمهورارائه شده بود. در كنار اين موارد بايد يك نكته را نيز اضافه كرد و آن اينكه اصولاً تلاش امريكا براي انتقال سازمان ملل به آن كشور، چه به صورت هديه وام بدون بهره و چه به بهانه ثبات و امنيت و چه به صورت تبليغ در مورد وضع مطلوب اقتصادي و... در حقيقت تلاش به منظور ايجاد سلطه امريكا بر اين سازمان بوده است. چنانكه تلاش‏هاي بعدي ايالات متحده نيز مانند تقبّل بيشترين حق السهم در سازمان، اِعمال نفوذ در آراء نمايندگان سازمان، فشار سياسي بر شوراي امنيت و مجمع عمومي و... در دستيابي به منافع بيشتر دولت امريكا، همه در جهت همين سياست بوده است.